عاشق روزهایی هستم که در حد لالیگا بایکدیگر دعوا می کنیم! اما دست آخر، شب که می شود بازویت را بالشتی می کنم روی سرم و می گویم: باتو قهر هستم، اما حق نداری بالشتم را ازمن بگیری! وتو، بوسه ای روی گونه ام می نشانی و می گویی: آخ که چقدر دلبری می کنی. با وفا باش، مانند سگ!
عاشق نباشی، فایده ثروت کلان چیست؟
عشق رویایی (رمان) جلد پنجم
حق ,روی ,بگیری ,نداری ,بالشتم ,ای ,بالشتم را ,نداری بالشتم ,و می ,حق نداری ,بوسه ای
درباره این سایت